تعریف کارکردهای اجرایی
کارکردهای اجرایی مجموعهای از مهارتهای شناختی سطح بالا هستند که ما برای کنترل، مدیریت، و هدایت رفتار خودمان به سمت اهدافمان از آنها استفاده میکنیم. این کارکردها مانند “مدیر عامل” یا “تیم کنترل پرواز” مغز عمل میکنند و فرآیندهای ذهنی دیگر را سازماندهی میکنند.
این مهارتها عمدتاً توسط قشر پیشپیشانی (Prefrontal Cortex) مغز هدایت میشوند و برای انجام فعالیتهای پیچیده، جدید، یا زمانی که واکنشهای خودکار ما کافی نیستند، حیاتی هستند.
کارکردهای اجرایی اصلی معمولاً به سه دسته تقسیم میشوند:
بازداری پاسخ
توانایی متوقف کردن یک عمل خودکار، تکانشی یا نامناسب. (یعنی نه گفتن به وسوسهها یا واکنشهای اولیهمان).
انعطافپذیری شناختی
توانایی تغییر تمرکز یا تغییر استراتژیهای فکری هنگام تغییر شرایط. (یعنی تغییر دادن یک برنامه که دیگر کارساز نیست).
حافظه فعال
توانایی نگه داشتن اطلاعات در ذهن و دستکاری آن برای مدت کوتاهی تا بتوانیم یک کار را به پایان برسانیم. (یعنی به یاد سپردن دستورالعملهای چند مرحلهای در حین اجرا).
ارتباط کارکردهای اجرایی با خودتنظیمی
همانطور که ملاحظه میکنید، کارکردهای اجرایی زیربنای اصلی و ابزارهای عملیاتی خودتنظیمی هستند.
خودتنظیمی هدف کلی است: به اهدافم برسم و احساساتم را مدیریت کنم.
کارکردهای اجرایی ابزارهایی هستند که این کار را ممکن میسازند:
برای خودتنظیمی هیجانی، ما از بازداری پاسخ برای جلوگیری از فریاد زدن یا ارسال یک ایمیل عصبانی استفاده میکنیم.
برای خودتنظیمی رفتاری، از حافظه فعال برای دنبال کردن مراحل یک برنامه پیچیده و از انعطافپذیری شناختی برای تطبیق برنامه با شرایط جدید استفاده میکنیم.
به زبان ساده، اگر خودتنظیمی را فرماندهی عملیات بدانیم، کارکردهای اجرایی افسران و تجهیزات مورد نیاز فرمانده برای اجرای دستورات هستند.


