دنیای مطلوب جهانی است که ما در ذهن خودمان ساختهایم و مجموعه خواسته های ما را تشکیل میدهد. ما به صورت ژنتیکی نیازهایی مثل نیاز به عشق، احساس تعلق و نیاز به احساس ارزشمندی و احساساتی مانند این داریم اما ژنتیک به ما نمیگوید که چگونه این نیازها را برآورده کنیم.
ما در تعامل با جهان خارج، برای چیزهایی که با ما احساس خوب میدهد یا چیزهایی که به ما احساس ارزشمندی میدهد و یا چیزهایی که یکی از نیازهای ما را برآورده میکند تصویر یا عکسی را میگیریم و در جایی در مغز خودمان قرار میدهیم که آن مکان را در تئوری انتخاب می گویند دنیای مطلوب یا مجموعه خواسته های من و بر اساس همین دنیای مطلوب، ما خواسته هایمان را برآورده میکنیم.
ما هر تصمیمی که از صبح تا شب می گیریم برای رسیدن به یکی از همین خواسته هایمان است. دنیای مطلوب هر انسانی از سه مورد تشکیل شده است:
شماره یک: افراد یا آدم های خواستنی که هرگاه با آنها تعامل داریم یک یا چند نیاز ژنتیکی ما برآورده میشود. مرکز این تصویر از افراد خواستنی مادر است چون مادر از کودکی به بچه هم غذا داده است و هم عشق، هم احساس ارزشمندی و هم با او بازی کرده و نیاز به تفریح را در او برآورده کرده است.
شماره دو: اشیا و چیزهایی مطلوب که ما فکر میکنیم اگر آنها را داشته باشیم خیلی خیلی احساس خوب داریم و یک یا چند نیاز را در ما ارضا میکند. مثل خانه، ماشین، لباس، پست و مقام یا شغل خوب.
شماره سه: باورها و اعتقادات یعنی باورهایی هستند که ما فکر میکنیم اگر در زندگی خودم به آنها عمل بکنم و آنها را در زندگی به کار بگیرم احساس خوبی دارم و یک یا چند نیاز از من ارضا میشود. اینها فقط باورها و اعتقادات مذهبی نیستند.
مجموعه ای از این سه عامل برای هر فردی در حافظه اش جمع میشود و دنیای مطلوب آن فرد را میسازد و ما از صبح تا شب به دنبال دنیای مطلوب خودمان هستیم، یعنی میخواهیم دنیایی که در آن زندگی میکنیم شبیه به دنیایی مطلوب ما بشود و خواسته هایمان را برآورده کنیم برای همین ما فرمانبردار دنیایی مطلوبمان هستیم و کشف دنیای مطلوب یکی از مهم ترین گام ها برای رسیدن به زندگی شاد است.


