دلبستگی ایمن: زمانی که نیازهای کودک مخصوصا نیازهای عاطفی، به موقع توسط والدین پاسخ داده شود و این اطمینان را داشته باشد که پدر و مادرش همیشه در دسترس او هستند، به مرور این را یاد میگیرد که احساساتش را بیان کند و در مقابل پاسخ مناسب دریافت کند.
او در بیان نیازهایش احساس امنیت میکند و حس میکند برای ورود به دنیای بیرون به اندازه کافی توانمند است. چنین نتیجه ای شاید بهترین نوع فرزندپروری والدین نباشد اما قطعا آنها آنقدر اطمینان بخش بوده اند که برای فرزندشان پایگاهی امن ساخته باشند و در صورت وقوع اشتباه سعی کرده اند آن را جبران کنند تا اطمینان موجود به قدرت خود باقی بماند.
این به معنی خوشحالی دائم کودک و پیش بینی نیازهایش قبل از گریه نیست بلکه این بچه ها آنقدر احساس امنیت میکنند که ناراحتی خودشان را ابراز میکنند. آنها طی مراحل رشد و در بزرگسالی از صمیمیت لذت میبرند و در عین حال که نیازها و خواسته هایشان را بیان میکنند، استقلال خودشان را هم حفظ میکنند. این نوع سبک دلبستگی زیربنایی محکم برای مدیریت روابط سالم در بزرگسالی است اما انتخابها ورفتارهای درست را برای برقراری ارتباط ایده آل تضمین نمیکند.
دلبستگی نا ایمن یا سازمان نیافته: اگر والدین نتوانند مراقبت و حمایت عاطفی مطمئن و با ثباتی از کودک داشنه باشند یا رابطه آنها مملو از خشونت و تحقیر و آزار باشد، فرزندان دچار دلبستگی ناایمن میشوند. بعدها در بزرگسالی این نوع سبک دلبستگی ممکن است به شکل مشکلاتی در مواجهه با احساسات نمود پیدا کند و فرد در مقابل استرس و ترس شدید از رها شدن و مشکلات رابطه، آسیب پذیر و به راحتی دچار گسستگی شود.
در نهایت درک و شناخت الگوهای برقراری ارتباط با خود و افرادی که با آنها در ارتباط هستیم همانا برداشتن گام موثری در بهبود روابط ما خواهد بود. این نوع شناخت باعث میشود تا از رفتار دیگران برداشت اشتباه نکنیم و در روابط تصمیمات آگاهانه تری بگیریم که به هر دو طرف کمک کند تا یک رابطه سرشار از اعتماد بسازند.


